حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی خدادادی

حب الزهراء(س) دیننا
مشخصات بلاگ
حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی خدادادی
طبقه بندی موضوعی

۳۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام والمسلمین خدادادی» ثبت شده است

یاعلی2121


1-بشارت به علی علیه‌السلام


عن شراحیل بن مرة قال: سمعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أبشر یا علی حیاتک معی وموتک معی.


شراحیل فرزند مره گوید: از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که فرمود:


ای علی! بشارتت باد که زندگی و مرگ تو با من است.


 




2-جواز عبور از صراط


عن أبی بکر قال: سمعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله یقول:


لا یجوز أحدٌ الصِّراط إلّا مَنْ کَتَبَ لَه علی الجواز.


ابوبکر گوید: شنیدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود:


احدی از پل صراط نمی‌گذرد جز کسی که از علی جواز عبور داشته باشد.


 




3-همراه با پیامبر در بهشت


عن عمر، قال: سمعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله یقول لعلیّ:


یا علیّ یَدک فی یدی تدخل معی الجَنَّة حیث أدخل.


از عمر بن خطاب نقل است که گفت: شنیدم پیامبر اکرم صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله به علی فرمود:


ای علی! روز قیامت در حالی که دست تو در دست من باشد وارد بهشت می‌شوی و من هر کجا که داخل شدم، وارد خواهی شد. 


 




4-دشمنی علی علیه‌السلام وخاندان رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله


عن جابر بن عبدالله، عن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


ثلاث مَنْ کَُنَّ فیه فلیس منّی ولا أنا منه: بُغْضُ علی، وبُغْضُ أهل بیتی، ومَنْ قال: الإیمانُ کلام.


جابربن عبدالله از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت‌کرده‌که حضرت فرمود:


سه چیز است در هر که باشد از من نیست و من از او بیزارم: دشمنی علی، بغض خاندانم وهرکس معتقد است‌که ایمان صرف گفتار می‌باشد.

 




5-بهشت آرزوی دیدار امام علی علیه‌السلام را دارد


عن أنس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


ثلاثة تشتاق إلیهم الجنّة: علیّ وعمّار و سلمان.


انس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده است که حضرت فرمود:


بهشت در آرزوی دیدار سه تن به سر می‌برد: علی، عمار و سلمان.


 




6-حق امام علی علیه‌السلام بر عهده مسلمانان


عن جابر: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


حق علیّ بن ابیطالب علی هذه الاُمّة کحقّ الوالد علی ولده.


جابر از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:


حق علی بن ابی‌طالب بر مسلمانان چون حق پدر است بر فرزندش.


 




7-محبت امام علی علیه‌السلام، نابودکننده گناهان


عن ابن عباس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


حبّ علیّ بن ابی طالب یأکل الذنوب کما تأکل النار الحطب.


از ابن عباس نقل شده که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:


دوستی علی بن ابی‌طالب گناهان را می‌خورد چنانچه آتش، هیزم را.

 




8-دوستی امام علی علیه‌السلام برائت از آتش


عن عمر بن خطاب: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


حبُّ علی براءةٌ مِنَ النار.


از عمر بن خطاب روایت است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:


محبت علی مایه دوری از آتش دوزخ است.


 



9-محبت امام علی علیه‌السلام عمل صالح است


عن معاذ بن جبل: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


حبُّ علیّ بن ابیطالب حسنة لایضرّ معها سیّئةٌ، وبغضُه سیّئةٌ لاتنفع معها حسنة.


معاذ بن جبل از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت می‌کند که حضرت فرمود:


محبت علی بن ابی‌طالب حسنه‌ای است که با وجود آن، گناه زیان نمی‌رساند، و دشمنی او گناهی است که با وجود آن، هیچ عمل نیکی سودی نمی‌بخشد.


[توضیح: زمخشری در توضیح این گونه احادیث می‌نویسد: زیرا دوستی علی علیه‌السلام ایمان کامل است و با ایمان کامل گناهان ضرری نمی‌زنند.]




10-امام علی علیه‌السلام دوست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله


عن عائشة: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و هو فی بیتی لما حضره الموت:


ادعوا لی حبیبی. فدَعَوتُ أبابکر،فنظر إلیه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ثمَّ وضع رأسَه، ثمَّ قال: ادعوا لی حبیبی. فقلتُ: وَیْلَکُم اُدْعُوا له علی بن ابی‌طالب، فوالله ما یریده غیره، فلمّا رآه استوی جالساً، وخرج الثوب الّذی کان علیه، ثمّ أدخله فیه، فَلَمْ یَزَلْ یَحْتَضنُه حتّی قُبِضَ وَیدُه علیه.


از عایشه نقل است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مرضی که بدان وفات یافت در بیت من بود که فرمود:


حبیب مرا به نزدم بیاورید. من (پدرم) ابوبکر را دعوت کردم. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بدو نگریست و آن‌گاه سر خود را بر بالین نهاد و همان سخن را تکرار کرده فرمود: «حبیبِ


مرا به نزدم بیاورید». به حاضران گفتم: وای بر شما علی بن ابی‌طالب را نزد او آورید که به خدا سوگند جز او کسی را نمی‌طلبد! چون علی را مشاهده کرد از بستر جدا شد و پوششی را که بر رویش بود عقب زد و علی را در زیر آن برد و همچنان او را در آغوش داشت تا از دنیا رحلت کرد در حالی که دستش بر بدن علی بود.

  • شیخ علی خدادادی

یاعلی1010

  • شیخ علی خدادادی

یاعلی2321


1-علی علیه‌السلام امیر غدیر


عن زید بن أرقم و جماعة من الصحابة، قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


مَنْ کنتُ مولاه فعلی مولاه، اللهمَّ والِ مَنْ والاه وعادِ مَنْ عاداه.


زید بن أرقم وگروهی از صلی‌الله‌علیه‌وآله صحابة روایت کرده‌اند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:


هر کس را که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. خدایا یاران او را یاری و دشمنانش را دشمن بدار.

 




2-علی علیه‌السلام هادی امت


عن ابن عباس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا المنذر وعلی هادی ـ و أشار بیده إلی علی و قال ـ : بک یهتدی المهتدون.


ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرده که آن سرور فرمود:


من بیم‌دهنده‌ام و علی هدایت کننده ـ و با دستش به علی علیه‌السلام اشاره کرده، فرمودند: به واسطه تو هدایت‌شوندگان راه می‌یابند و هدایت می‌شوند.


 




3-ورود به شهر علم پیامبر صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله


عن علیّ علیه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله: قال صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا مدینة العلم و علیّ بابُها ، فَمَن أراد العلم فلیأت الباب.


علی علیه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:


من شهر علمم و علی دروازه آن، پس هر کس طالب علم باشد ازدروازة آن وارد شود.


 




4-علی علیه ‌السلام دو کفة ترازوی علم پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله


عن ابن عباس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا میزان العلم وعلیّ کفتاه، والحسن والحسین خیوطه، وفاطمة علاقته، والأئمة من بعدی عموده، یوزن به أعمال المحبین لنا والمبغضین لنا.


ابن‌عباس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت‌کرده است‌که حضرت فرمود:


من میزان علمم، و علی دو کفه‌اش، و حسن و حسین بندهایش و فاطمه آویزه (شاهینش)، و امامان بعدی دستگیره آن هستند، که در آن کار‌های محبان و دشمنان ما وزن و سنجیده می‌شود.


 




5-یاد علی علیه‌السلام عبادت است


عن عایشة و ابن عباس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


ذکر علیّ عبادة.


عایشه و ابن عباس از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده‌اند که فرمود:


یاد کردن از علی عبادت است.


[توضیح: مناوی گوید: یعنی عبادت خداست و خدا در برابر آن پاداش می‌دهد.]


 




6-پیغمبر و علی علیهم السلام از یک ریشه‌اند


عن ابن عباس، قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا و علی من شجرة واحده، و الناس من أشجار شتّی.


ابن عباس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت می‌کند:


من و علی از یک درخت آفریده شدیم و مردم از درختان متعدد.


[توضیح: ریشه نسبی مقصود نیست. «اشاره به نور نبوت و ولایت است که از این دو از ازل یک جلوه می‌کردند هنگامی که این نور نبوت و ولایت به صلب عبدالمطلب رسید، از هم جدا شده، یکی به پشت ابوطالب منتقل گردید و دیگری در صلب عبدالله».]


 




7-کارزار علی علیه‌السلام بر تأویل قرآن


عن وهب بن صیفی: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا اُقاتل علی تنزیل القرآن، و علیّ یقاتل علی تأویل القرآن.


وهب بن صیفی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده است که حضرت فرمود:


من برای تنزیل قرآن کارزار می‌کنم و علی در ارتباط با تأویل آن نبرد می‌کند.


 




8-من به درختی مانم که...


عن ابن عباس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا شجرة، و فاطمة حملها، وعلیّ لقاحها، والحسن والحسین ثمرتها، والمحبون أهل البیت ورقها من الجنّة حقّاً حقاً.


ابن عباس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:


من به درختی مانم که فاطمه باردان آن و علی بارور سازنده آن، حسن و حسین میوة آن و دوستداران خاندانم برگ‌های آن درخت‌اند که آن درخت و توابعش از بهشت‌اند.


 




9-علی علیه‌السلام حجت خدا بر بندگان


عن أنس: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


أنا وعلی حجّة الله علی عباده.


انس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:


من و علی حجت خدا بر بندگانش میباشیم. 


 



10-افتخار به علی علیه‌السلام


عن جابر: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله:


إنَّ الله عزّوجلّ یباهی بعلیّ بن أبی طالب کّل یوم الملائکة المقرّبین حتی یقول: بخ بخ هنیئاً لک یا علی.


جابر از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم روایت کرده که حضرت فرمود:


خداوند با عزت و جلال هر روز بر فرشتگان مقربش به علی بن ابی‌طالب افتخار می‌کند. تا آنجا که می‌گوید: «به به! ای علی گوارا باد بر تو.»

  • شیخ علی خدادادی

1- پایه های اسلام
 قال الباقر علیه السلام: بنی الاسلام علی خمسة اشیاء، علی الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.

امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبری اسلامی).فروع کافی، ج 4 ص 62، ح 1

2- فلسفه روزه
 قال الصادق علیه السلام: انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنی و فقیر) مساوی گردند.

من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

3-روزه آزمون اخلاص
 قال امیرالمومنین علیه السلام: فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق امام علی علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه، حکمت 252

4-روزه یاد آور قیامت
 قال الرضا علیه السلام: انما امروا بالصوم لکی یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا علی فقر الاخر.

امام رضا علیه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند.

وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10

5-روزه زکات بدن
 قال رسول الله صلی الله علیه و آله لکل شیئی زکاة و زکاة الابدان الصیام.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است.

الکافی، ج 4، ص 62، ح 3

6-روزه سپر آتش
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الصوم جنة من النار.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنی بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

الکافی، ج 4 ص 162

7-اهمیت روزه
الصوم فی الحر جهاد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار، ج 96، ص 257

8-روزه نفس
قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.

امیرالمومنان علی علیه السلام فرمود: روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه هاست.

غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64

9-روزه واقعی
قال امیرالمومنین علیه السلام

الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.

امام علی علیه السلام فرمود: روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنی و نوشیدنی پرهیز می کند.

بحار ج 93 ص 249

10-برترین روزه
قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.

امام علی علیه السلام فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

11-روزه چشم و گوش
قال الصادق علیه السلام

اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.

امام صادق علیه السلام فرمود: آنگاه که روزه می گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنی از گناهان پرهیز کند.»

12-روزه اعضا و جوارح
عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها

ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: روزه داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه اش به چه کارش خواهد آمد.

13-روزه ناقص
قال الباقر علیه السلام

لا صیام لمن عصی الامام و لا صیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتی تتوب و لاصیام لولد عاق حتی یبر.

امام باقر علیه السلام فرمود: روزه این افراد کامل نیست:

1 - کسی که امام (رهبر) را نافرمانی کند.

2 - بنده فراری تا زمانی که برگردد.

3 - زنی که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند.

4 - فرزندی که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

14-روزه بی ارزش
قال امیرالمومنین علیه السلام

کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.

امام علی علیه السلام فرمود: چه بسا روزه داری که از روزه اش جز گرسنگی و تشنگی بهره ای ندارد و چه بسا شب زنده داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی برد.

15-روزه و صبر
عن الصادق علیه السلام فی قول الله عزوجل

«واستعینوا بالصبر و الصلوة »

قال: الصبر الصوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.

16-روزه و صدقه
قال الصادق علیه السلام

صدقه درهم افضل من صیام یوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبی برتر و والاتر است.

17-پاداش روزه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: قال الله تعالی ; الصوم لی و انا اجزی به

رسول خدا فرمود خدای تعالی فرموده است: روزه برای من است و من پاداش آن را می دهم.

18-جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله ; من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که روزه او را از غذاهای مورد علاقه اش باز دارد برخداست که به او از غذاهای بهشتی بخورانند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند.

19-خوشا بحال روزه داران

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: طوبی لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامة

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا بحال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده اند اینان در روز قیامت سیر می شوند. .

20-مژده به روزه داران

قال الصادق علیه السلام ; من صام لله عزوجل یوما فی شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک یمسحون وجهه و یبشرونه حتی اذا افطر.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که در روز بسیار گرم برای خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را می گمارد تا دست به چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامی که افطار کند.

21-شادی روزه دار

قال الصادق علیه السلام: للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه

امام صادق علیه السلام فرمود: برای روزه دار دو سرور و خوشحالی است:

1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)

22-بهشت و باب روزه دارن

قال رسول الله صلی الله علیه و آله 7; ان للجنة بابا یدعی الریان لا یدخل منه الا الصائمون.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای بهشت دری است بنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد می شوند.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح 31.

23-دعای روزه داران

قال الکاظم (علیه السلام): دعوة الصائم تستجاب عند افطاره

امام کاظم (علیه السلام) فرمود: دعای شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب می شود.

24-بهار مومنان

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: زمستان بهار مومن است از شبهای طولانی اش برای شب زنده داری واز روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد.

25-روزه مستحبی

قال الصادق (علیه السلام): من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس کار نیکی انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.

26-روزه ماه رجب

قال الکاظم (علیه السلام): رجب نهر فی الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلی من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.

امام کاظم (علیه السلام) فرمود: رجب نام نهری است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او می نوشاند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2

27-روزه ماه شعبان

من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان کتب الله له صوم شهرین متتابعین.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پی در پی را برایش محسوب می کند.

وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22

28-افطاری دادن
قال الصادق (علیه السلام)
من فطر صائما فله مثل اجره 77; امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس روزه داری را افطار دهد، برای او هم مثل اجر روزه دار است.

29-افطاری دادن

قال الکاظم (علیه السلام)
 فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک: امام کاظم (علیه السلام) فرمود: افطاری دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است.

30-روزه خواری

قال الصادق (علیه السلام) : من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه

وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9

31-رمضان ماه خدا
قال امیرالمومنین 66 : شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهری

امام علی (علیه السلام) فرمود: رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

32-رمضان ماه رحمت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): ... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بحار الانوار، ج 93، ص 342

33-فضیلت ماه رمضان
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) ;)

ان ابواب السماء تفتح فی اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الی اخر لیلة منه

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

34-اهمیت ماه رمضان

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) ;)

لو یعلم العبد ما فی رمضان لود ان یکون رمضان السنة

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

بحار الانوار، ج 93، ص 346

35-قرآن و ماه رمضان
قال الرضا (علیه السلام) ;)

من قرا فی شهر رمضان ایة من کتاب الله کان کمن ختم القران فی غیره من الشهور.

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههای دیگر تمام قرآن را بخواند.

36-شب سرنوشت ساز

قال الصادق (علیه السلام) ;)

راس السنة لیلة القدر یکتب فیها ما یکون من السنة الی السنة.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می شود.

37-برتری شب قدر

قیل لابی عبد الله (علیه السلام) ;)

کیف تکون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیلة القدر.

از امام صادق (علیه السلام) سوال شد:

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

38-تقدیر اعمال

قال الصادق (علیه السلام) ;)

التقدیر فی لیلة تسعة عشر و الابرام فی لیلة احدی و عشرین و الامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام می گیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست سوم.

39-احیاء شب قدر

عن فضیل بن یسار قال:

کان ابو جعفر (علیه السلام) اذا کان لیلة احدی و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فی الدعا حتی یزول اللیل فاذا زال اللیل صلی.

فضیل بن یسار گوید:

امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یکم و بیست سوم ماه رمضان مشغول دعا می شد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان می رسید نماز صبح را می خواند.

وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4

40-زکات فطره
قال الصادق (علیه السلام) ;)

ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة یعنی الفطرة کما ان الصلوة علی النبی (صلی الله علیه و آله) من تمام الصلوة.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنی فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) کمال نماز است.

وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5


  • شیخ علی خدادادی

امام حسن ـ علیه السلام ـ: کنیة آن حضرت ابو محمد است.درنیمه رمضان سال سوم هجرت متولد شد و ابو محمد از آن جهت می گوید که فرزند بزرگ آن حضرت محمد بوده است و القاب آن بزرگوار سید: (آقا و بزرگ) چنانکه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ آقا و بزرگ جوانان اهل بهشت اند.[1] سبط: (نوة و نبیرة پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ) امین: (امانتدار)، حجت: (دلیل خداوند)، برّ: (نیکو)، نقی: (پاکیزه)، زکی: (پاک)، مجتبی: (برچیده شده و برگزیده)، زاهد: (بی توجه امورات دنیایی و زخارف آن وارد شده است.)[2]
امام حسن ـ علیه السلام ـ هم دارای کرامت بود و هم کریم به معنای بخشنده بوده است هر یک از ائمه ـ علیهم السلام ـ دارای محاسن و جلوه های بسیار برجسته بودند، گاهی برخی از اوصاف آنان بیشتر برجسته بوده است. اگر چه اوصاف و فضایل و ویژگی های آنان بی شمار است و از هر بعد از ابعاد انسان، اگر فرصت یافته اند برجستگی خود را نمایان کرده و برای اهل زمان شناخته شده اند، اما متأسفانه به خاطر مظلومیت آن بزرگواران و استیلای طواغیت و ستمگران اوصاف آنان و ابعاد مختلف سیره آن حضرات برای ما پوشیده مانده است. گاهی برای آن حضرات فرصتی پیش آمد کرده و در این فرصت ها توانسته اند گوشه هایی از اوصاف و سیره خود را برای مردم نشان دهند. امام حسن ـ علیه السلام ـ در دوره ای می زیست که به لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، مردم گرفتار فقر و ظلم بنی امیه بودند، آنان ثروت های جهان اسلام را در اختیار خود داشته و بین خود تقسیم می کردند و بیشتر مردم به فقر و پریشانی زندگی می کردند، و گاهی به امام حسن ـ علیه السلام ـ مراجعه می کردند و آن حضرت قبل از درخواست و پیش از خواسته مردم به آنان انعام و بخشش می کردند.
این بذل و بخششها که همه از دارایی خود حضرت بود در میان عرب به قدری شدت یافت که وی را کریم اهل بیت نامیدند بزرگان بنی هاشم در سخا و بخشش و احترام به مردم شهرت داشتند ولی آن حضرت به قدری در این وصف برجستگی داشت که در میان مردم و اهل بیت از همه زبان زد شده بود و به کریم اهل بیت معروف گردید. کرامات و معجزات و دلایل ائمه نیز در نزد آن حضرات فراوان بود که در منابع ذکر شده ولی کرامتش به خاطر رفع نیازهای اقتصادی و حل مشکلات مردم بیشتر زبان زد گردیده است.
امام دارای قلبی پاک و بسیار رؤوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم درآمد همراه و همنشین می‎شدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل می‎شنیدند و به آن ترتیب اثر می‎دادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند به کریم اهل بیت مشهور شده‎اند.
و لذا هر ناتوان و ضعیف و درمانده‎ای درِ خانة آن حضرت را می‎کوبید نا امید بر نمی‎گشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقراء می‎رفتند و آنها را دعوت به منزل می‎کردند و به آنها غذا و لباس می‎دادند.[3]
امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می‎گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‎بخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‎های بی‎سابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بی‎نظیری ثبت کرده‎اند که در تاریخ زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمی‎خورد و نشانة دیگر از عظمت و کریم بودن ایشان بی‎اعتنایی به مظاهر فریبندة دنیاست که نوشته‎اند حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.[4]
گفته شده روزی امام حسن ـ علیه السّلام ـ بر جمعی از گدایان گذشت که پاره‎ای چند از نان خشک‎ها را بر روی زمین گذاشته‎اند و می‎خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند که خدا متکبّران را دوست نمی‎دارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و بعد از همة گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانة حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعام‎هایی نیکو حاضر ساختند و به لباس‎های فاخر همة آنها را مزیّن ساختند.[5]
تاریخ از بخشندگی‎های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‎های فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.[6]
نسبت به کرامتهای امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستانهای زیادی در تاریخ نقل شده . وقتی  درباره ی سفره ی گسترده ی کرمش از او از پرسیدند، چرا هرگز سایلی را نا امید بر نمی‎گردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سایلی هستم و می‎خواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سایلان را ناامید کنم؛ خداوندی که عنایتش را به من ارزانی می‎دارد، می‎خواهد که من هم به مردم کمک کنم.[7]درباره چشمه جوشان کرامتش گفته شده سائلین ونیازمندان را قبل از اینکه از او بخواهند رفع نیاز می کرد واینقدر برای آبروی مردم وکرامت انسان اعتبار وبهاء می داد.
پس این بخشندگیها و کارهای نیکویی که از امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مسیر خیر و احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‎گرفت و آنچه را که داشت به آنها می‎بخشید؛ خلق ورفتار آن حضرت مظهری از اسماء  الهی  بود؛ ومی توان گفت درحقیقت کریم بودن حضرت تجلی وصف کریم حقتعالی  بوده است که از وصف نا قص ما بیرون است.

پی نوشت ها:
[1] . مجلسی، بحار، ج 43، ص 275، نشر موسسه الوفاء، بیروت.
[2] . مجلسی، جلال آمریکالعیون، ص 379، انتشارات اسماعیلیان، قم.
[3] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[4] . شیخ عباس قمی، منتهی الأعمال، ج 1، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ص 417 ـ سیرة پیشوایان، مهدی پیشوایی، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، قم، ص 90.
[5] . جلاء العیون، ملا محمد باقر مجلسی، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
[6] . منتهی الأعمال، پیشین، ص 418.
[7] . باقر شریف القریش، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمة فخر الدین حجازی، نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، تهران، ص 135.

  • شیخ علی خدادادی

یا امام حسن مجتبی 1

  • شیخ علی خدادادی

یا ام المومنین

  • شیخ علی خدادادی

شـرافتهای حضرت خدیجه علیها السلام تنها به محیط تـربیتی او خـلاصه نمی گردد؛ بلکه به خصالی نیکو آراسته گردیده بود که هر کودک مـحروم از پدریـ که در حیات غم بار خود نقطۀ اتـکایی نداشت، هر پدری که قـادر نـبودبرای اهل خانه اش معاشی تـدارک بـبیند، هر زنی که بعد از کشته شدن شوهرش بی پناه می ماند، هر رنج دیـده ای کـه از حمایت های دیگران ناامید می گشت، راهـی سـرای ایـشان می گردید و به سـنگر سـرشار از عطوفت و گنج سخاوت او پنـاه مـی برد و به برکت لطف و احسان حضرت بر زخمهای زندگی خود مرهم می نهاد. خانه اش با دو نـشانه شـناخته می شد: یکی قبۀ سبزی که بـر بـامش بود، و دیـگری از ازدحـامی کـه در طریق خانه اش صورت مـی گرفت، این منزل در حوالی مسجد الحرام قرار داشت. حضرت خدیجه علیها السلام در میان انبوه مراجعان، تمایل داشت بـه امـور فقیران رسیدگی کند. در هر موقع از ایـام شـابنه روز آنـان را بـا نـوزاش های ویژه به حـضور مـی پذیرفت، به درد دل های ایشان گوش می داد و در فضایی آغشته به مهربانی کارگزاری را فرا می خواند و به وی توصیه می کرد کـیسه های پول را آورده، بـین آن نیازمندان توزیع کند و در برابر آنان انواع مـراقبت ها و حـمایت های لازم را بـه عـمل آورد.

هـنگامی کـه در سراسر جزیره العرب بانویی ثروتمندتر از حضرت خدیجه علیها السلام یافت نمی گردید، آوازه طهارت، سخاوت و خوش خویی این زن تا بدانجا رسید که او را «ملیکه العرب» نامیدند، در واقع این زن با حشمت و شوکتی که بـدست آورده بود، همراه با کرامتهای انسانی بهترین پشتوانه برای قبایل مستقر در مکه به شمار می رفت، گویا خداوند متعال برای سعادت، عزت و سربلندی او هر چه را که این بانو لازم داشت، به وی عنایت کـرده بـود. پوشیده در حجاب، دور از چشم اغیار و نامحرمان و ناپاکان، خانه نشین سرای خویش بود. وقاری داشت که مثال زدنی بود، با این همه کرامت، عفّت و شهرت، زیباترین بانوی مکه به شمار مـی رفت. امـکاناتی را که در اختیار داشت، بی آنکه به حرام و خلافی آلوده سازد، آنها را در مسیر خیر و صلاح به کار می برد و این ویژگی وجاهت و منزلت اجتماعی حضرت را ارتـقا می داد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «خَیرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؛ بهترین زنان تـمام عـالم عبارتند از: مریم دختر عـمران، آسـیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله.»«قال رسول الله: أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فـِرْعَوْن؛ پیـامبر صلی الله علیه  و آله می فرمایند: بهترین زنان بهشتی عبارتند از: خدیجه، فاطمه، مریم و آسیه.»

هم چنین آن حضرت بشارت داده اند: «خدیجه علیها السلام به خانه ای از زبرجد در بهشت که فاقد هرگونه رنج و گزندی است، نوید داده شده است.» و افزوده انـد: «خـَدِیجَۀُ علیها السلام سَابِقَةُ نـِسَاءِ الْعَالَمِینَ إِلَی الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ؛ سبقت  گیرنده بر زنان جهان در ایمان به خدا و رسولش خدیجه است.»

حضرت خـتمی مرتبت صلی الله علیه و آله خدیجه را جزء بانوانی بر می شمارد که به کمال نایل آمـده انـد و نـیز خطاب به ایشان فرموده اند: «یَا خَدِیجَۀُ اَنتَ خَیرُ اُمَّهَاتِ المُؤمِنینَ وَ اَفضَلَهُنَّ؛ همانا ای خدیجه! تو بهترین مـادران مـؤمنان و با فضیلت ترین آنان هستی.»موقعی که زنان پیامبر نام خدیجه را در آستانۀ ازدواج حـضرت فـاطمه زهرا علیها السلام با حضرت علی علیه السلام بر زبان آوردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله گریست و فرمود: «کجاست بانویی چون خدیجه، در آن هـنگام که مردم رسالت مرا انکار کردند، او مصدّق من بود و برای رونق دین خـدا با من همکاری کـرد و بـا دارایی خویش به پیشرفت اسلام کمک کرد، (به همین جهت) خداوند به من فرمان داده است او را به مأوایی در جنت جاوید مژده دهم که در آن ناگواری و نگرانی نباشد.»

در روایـتی از رسـول اکرم صلی الله علیه و آله نقل گردیده است که خدیجه در زمرۀ چهار بانویی است که بهشت مشتاق آنهاست و نیز این بانو همسر پیامبر در دنیا و آخرت است.روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد برای مردم بیاناتی در منزلت حـسنین ( فـرمود و یادآور گردیدند: ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جدّ و جدّه؟ حاضران عرض کردند: آری، بفرمائید، آن حضرت فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ جَدُّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُهُمَا خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ؛ آنان حـسن  و حـسین اند که جدشان رسول خداست و جدّۀ آنان خدیجه دختر خویلد می باشد.»

حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «در آغاز بعثت هنوز اسلام به خانه ای راه نیافته بود، مگر بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و خـدیجه و مـن سـومین نفر بودم.»امام حسن مـجتبی علیه السلام کـه در زیـبایی میان بنی هاشم ضرب المثل بود، فرمود: در آن موقعی که خداوند صورتگری می کرد، من شبیه ترین افراد به خدیجۀ کبری علیها السلام بودم.»امـام حـسین علیه السلام در صـحرای نینوا در فراز خطبه ای هنگام معرفی خویش به دشـمنان فـرمود: «هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلَاماً؛ آیا می دانید که جدّۀ من خدیجه  دختر خـویلد اسـت، اول بـانو در این امت که اسلام آورد؟»امام سجاد در شام و مجلس یزید و کـارگزاران ستمگرش طی خطبه ای خویش را معرفی کرد که در بخشی از آن آمده بود: «جَدَّتِی خَدِیجَةُ زَوْجَةُ نَبِیکمْ؛ جدّۀ من خـدیجه هـمسر پیـامبر  شماست.»

همچنین زید فرزند آن حضرت که قیامی را در کوفه علیه امویان و مـروانیان تـرتیب داد، با دشمن چنین احتجاج کرد: «ما سزاوارتر به مودّت هستیم؛ چرا که پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و جـدّۀ مـا خـدیجه کبری علیها السلام است.»

  • شیخ علی خدادادی

در فقه ابوحنیفه مسائلى وجود دارد که موجب طعن وى گردیده است که از آن جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 . جواز نماز با پوست دباغى شده سگ،
2 . قرائت یک آیه بعد از حمد به جاى سوره، آن هم به زبانى غیر عربى،
3 . جواز سجده بر مدفوع خشک انسان و حیوانات دیگر،
4 . فارغ شدن از نماز با اخراج ریح و مواردى از این قبیل.
ابن خلکان مى نویسد:
سلطان محمود سبکتکین حنفى بود. اطرافیان وى قصد داشتند او را از این مذهب روى گردان کنند، از این رو درباره فتاواى ابوحنیفه مطالبى به او گفتند. سپس ابوبکر قفّال در حضور سلطان دو رکعت نماز، مطابق با فتواى ابوحنیفه خواند. بدین صورت که یک پوست دباغى شده سگ بر تن کرد، پس از قرائت حمد به جاى قرائت سوره، یک آیه آن هم با ترجمه فارسى «دو برگ سبز» خواند، سپس بر عذره یابسه اى سجده کرد، و در پایان با اخراج ریح از نماز فارغ شد!
سلطان محمود از این قضیه متعجب شد و گفت این چه مذهب و مکتبى است! و بعد از آن به مذهب شافعى گروید.1
از طرفى ممکن است گفته شود طعن و اشکال برخى بر ابوحنیفه موجب عدم اعتبار وى نزد همگان نمى شود. در پاسخ مى گوییم: اگر عدم اعتبار ابوحنیفه متّفق علیه نیست، هم چنین اعتبار وى مجمع علیه نیست.
ولیکن، براى سقوط وى از اعتبار، مخالفت هاى او با امیرالمؤمنین علیه السلام که بزرگان تصریح2 و ابن تیمیّه نیز به آن اشاره دارد3 و این که ائمه علیهم السلام وى را به این جهت لعن4 و بزرگان عامّه او را به خاطر فتاواى سخیف و باطل تکفیر مى کردند کافى است.5


1 . ر.ک: الوافی بالوفیات: 17 / 28; تاریخ الإسلام: 29 / 72; وفیات الأعیان: 5 / 180، شماره 713; طبقات الشافعیّة الکبرى: 5 / 316; سیر أعلام النبلاء: 17 / 486 ـ 487. اگر گفته شود که با وجود این مسائل در فقه حنفى علت شایع شدن مذهب ابوحنیفه چیست؟
در پاسخ باید گفت: علل فراوانى براى شیوع یک مکتب در جوامع انسانى وجود دارد که عمده ترین آن، تبلیغِ مکتب توسط عالمان و ترویج آن توسط حکومت هاست.
2 . «ابن نصر صنّف کتباً... وصنف کتاباً فیما خالف أبو حنیفة علیاً وابن مسعود»; سیر أعلام النبلاء: 14 / 38; تاریخ مدینة دمشق: 56 / 110; طبقات الشافعیّة الکبرى: 2 / 247 با اندکى تفاوت.
3 . منهاج السنّة: 6 / 314.
4 . براى نمونه ر.ک: الکافی: 1 / 56 ـ 57; وسائل الشیعة: 27 / 38، حدیث 3.
5 . ر.ک: تاریخ بغداد: 13 / 374، 381، 383 و 394.

  • شیخ علی خدادادی

یا رقیه1

  • شیخ علی خدادادی