حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی خدادادی

حب الزهراء(س) دیننا
مشخصات بلاگ
حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی خدادادی
طبقه بندی موضوعی

۵۵ مطلب با موضوع «معارف و اخبار» ثبت شده است

یاعلی91


رُوِیَ‏ عَنِ‏ الْمُفَضَّلِ‏ بْنِ‏ عُمَرَ قَالَ‏: کُنْتُ‏ أَمْشِی‏ مَعَ‏ أَبِی‏ عَبْدِ اللَّهِ‏ جَعْفَرِ بْنِ‏ مُحَمَّدٍ ع‏ بِمَکَّةَ أَوْ بِمِنًى‏- إِذْ مَرَرْنَا بِامْرَأَةٍ بَیْنَ‏ یَدَیْهَا بَقَرَةٌ مَیْتَةٌ- وَ هِیَ‏ مَعَ‏ صَبِیَّةٍ لَهَا تَبْکِیَانِ‏ فَقَالَ‏ ع‏ مَا شَأْنُکِ‏- قَالَتْ‏ کُنْتُ‏ وَ صَبَایَایَ‏ نَعِیشُ‏ مِنْ‏ هَذِهِ‏ الْبَقَرَةِ- وَ قَدْ مَاتَتْ‏ لَقَدْ تَحَیَّرْتُ‏ فِی‏ أَمْرِی‏- قَالَ‏ أَ فَتُحِبِّینَ‏ أَنْ‏ یُحْیِیَهَا اللَّهُ‏ لَکِ‏- قَالَتْ‏ أَ وَ تَسْخَرُ مِنِّی‏ مَعَ‏ مُصِیبَتِی‏ قَالَ‏ کَلَّا مَا أَرَدْتُ‏ ذَلِکِ‏- ثُمَ‏ دَعَا بِدُعَاءٍ ثُمَ‏ رَکَضَهَا بِرِجْلِهِ‏ وَ صَاحَ‏ بِهَا- فَقَامَتِ‏ الْبَقَرَةُ مُسْرِعَةً سَوِیَّةً- فَقَالَتْ‏ عِیسَى‏ ابْنُ‏ مَرْیَمَ‏ وَ رَبِ‏ الْکَعْبَةِ- فَدَخَلَ الصَّادِقُ ع بَیْنَ النَّاسِ فَلَمْ تَعْرِفْهُ الْمَرْأَة

(بحار الانوار ج 47 ص 115،الخرائج و الجرائح ج 1 ص 294 و ...)

مفضل‏ بن‏ عمر گفت‏: در خدمت‏ حضرت‏ صادق‏ علیه‏ السّلام‏ بودم‏ در مکه‏ یا منى‏ گذارمان‏ به زنى‏ افتاد که‏ با دخترکى‏ بالاى‏ سر گاو مرده ‏اى‏ ایستاده‏ گریه‏ میکردند.

امام فرمود چه شده؟ گفت: من و دخترانم از شیر این گاو زندگى میکردیم این گاو هم مرده است متحیرم که از کجا زندگى کنیم.

فرمود: مایلى خداوند گاو را براى تو زنده کند. زن گفت: با این گرفتارى که دارم مرا مسخره میکنى(گویا آن زن امام را نمی شناخته است)؟! فرمود: نه. مسخره نمیکنم. امام علیه السّلام دعائى خواند آنگاه با پاى خود به گاو زد او را صدا زد گاو به سرعت صحیح و سالم از جاى خود حرکت نمود.

آن زن که گاو خود را زنده دید فریاد زد به خدا این عیسى بن مریم است.

امام علیه السّلام بین مردم رفت، دیگر زن او را نشناخت.


  • شیخ علی خدادادی

یاعلی89


ان الاسم الأعظم على ثلاثة و سبعین حرفا، أعطى اللّه آصف بن برخیا منه حرفا واحدا فکان من أمره فی عرش بلقیس ما کان، و أعطى عیسى منه حرفین فعمل بهما ما قص اللّه به، و أعطى موسى أربعة أحرف‏، و أعطى إبراهیم ثمانیة أحرف، و أعطى نوح خمسة عشر حرفا، و أعطى محمّدا صلّى اللّه علیه و آله اثنین و سبعین حرفا و استأثر اللّه جل و تعالى بحرف واحد، فعلم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله ما علمه الأنبیاء و ما لم یعلموه.

(اثبات الوصیه ص 124،کافی ج1 ص 230 با اندکی تفاوت و ...)


روایت شده که اسم اعظم خداى عزیز (73) حرف است، به آصف بن برخیا یک حرف از اسم اعظم خدا عطا شده بود که آن عمل(انتقال تخت بلقیس به محضر حضرت سلیمان ع)  را در باره تخت بلقیس انجام داد. به حضرت عیسى دو حرف از اسم اعظم خدا عطا شده بود که بوسیله آن دو حرف اعمالى را انجام داد که خدا (در قرآن) خبر داده است. بحضرت موسى علیه السّلام چهار حرف از اسم اعظم خدا عطا شده بود. بحضرت ابراهیم علیه السّلام هشت حرف از اسم اعظم خدا عطا شده بود. بحضرت نوح علیه السّلام پانزده حرف از اسم اعظم خدا عطا شده بود.

خداى رئوف (72) حرف از اسم اعظم خود را بحضرت محمّد بن‏عبد اللّه صلى اللّه علیه و آله عطا فرمود و یک حرف از اسم اعظم خود را براى خود انتخاب کرد، پس بنا بر این پیغمبر عزیز اسلام از کلیه آنچه را که انبیاء گذشته میدانستند و آنچه را که نمیدانستند خبردار بود.

  • شیخ علی خدادادی

الکامل فی التاریخ :

ابن اثیر پس از اینکه به زوجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌رسد، می‌نویسد: اولین آنها فاطمه دختر رسول خداست و تا پیش از فوت ایشان، حضرت علی (علیه السلام) ازدواج ننموددند و سپس می‌نگارد:

«و کان لها من الولد الحسن و الحسین و قد ذکر انه کان لها ابن آخر یقال له محسن و انه توفی صغیراً».(1)



فرائد السمطین :

«عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: ان رسول الله کان جالساً ذات یومٍ … فقال: و إنّی لمّا رأیتها ذکرتُ ما یصنع بها بعدی ، کأنی بها، و قد دخل الذّل فی بیتها و انتُهکَت حُرمتُها و غُصِبَ حقّها و مُنِعَت إرثها و کسر جنبها و أسقطت جنینها و هی تنادی: یا محمداه، فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث، … فتکون أول من تلحقنی مِن اهل بیتی، فتقدم علی محزونة مکروبة مغمومة مقتولة؛ … یقول رسول الله: اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذل من أذلّها و خلّد فی نارک من ضرب جنبها حتی ألقت ولدها، فتقول الملائکة عند ذلک: آمین».(2)

جوینی استاد ذهبی، عالم بزرگ اهل سنت می‌گوید:«روزی پیامبر نزد خانواده‌اش نشسته بود… تا آنجا که نوشته است: و هرگاه که فاطمه را می‌بینم، به یاد می‌آورم آنچه بعد از من برایش اتفاق می‌افتد، گویی که آنجا هستم؛ و همانا حقش را غصب می‌کنند و از ارث خود منع و پهلویش را می‌شکنند و جنینش را سقط می‌کند و حال آنکه ندای یا محمداه سر می‌دهد و جوابی نمی‌شنود و طلب یاری می‌کند ولی کسی یاریش نمی‌دهد…».



میزان الاعتدال :

«و قال محمد بن احمد بن حماد الکوفی الحافظ، بعد أن أرخ موته: کان مستقیم الأمر عامة دهره، ثمّ فی آخر ایامه کان اکثر ما یقرأ علیه، المثالب، حضِرته و رجل یقرأ علیه: انّ عمر رفس(3) فاطمة حتی اسقطت(4) بمحسن».(5)

«وی در در طول عمرش ثابت قدم و درستکار بود و سپس در اواخر عمرش بیشترین چیزی که می‌گفت، سرزنش کردن و بیان عیب و نقص بود، به مردی که پیش او آمده بود گفت: بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه (علیها السلام) زد که محسن از او سقط شد.»


سِیر اعلام النبلاء :

«و قال محمد بن احمد بن حماد الحافظ، کان مستقیم الأمر عامة دهره، ثمّ فی آخر ایامه کان اکثر ما یقرأ علیه المثالب، حضِرته و رجل یقرأ علیه: انّ عمر رفس فاطمة حتی اسقطت محسنا»ً.(6)



الوافی بالوفیات :

«و منها (عقاید النظام المعتزلی): میله إلی الرفض و وقوعه فی الکبار الصحابة رضی الله تعالی عنهم و قال: نص النبی صلی الله علیه و سلم علی ان الامام علی، و عینه و عرفت الصحابة ذلک و لکن کتمه عمر لأجل أبی بکر رضی الله عنهما و قال: إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت المحسن من بطنها».(7)



الاصابة :

«(8308) المحسن بتشدید السین المهملة، بن علی بن ابی طالب بن عبد المطلب الهاشمی، سبط النبی (صلی الله علیه و سلم)، استدرکه ابن فتحون علی بن عبد البر و قال أراه مات صغیرا»؛ و در ادامه سخنی مانند سخن بلاذری در انساب الاشراف در مورد اسماء فرزندان امیرالمؤمنین به میان می‌آورد.(8)



لسان المیزان :

«احمد بن محمد بن السری بن أبی دارم المحدث ابوبکر الکوفی الرافضی الکذاب، مات فی اول سنة سبع و خمسین و ثلاث مائة (375)، و قیل انه لحق ابراهیم القصار حدث عن احمد بن موسی الحمار و موسی بن هارون و عدة روی عن الحاکم و قال رافضی غیر ثقة، و قال محمد بن احمد بن حماد الکوفی الحافظ، بعد أن أرخ موته، کان مستقیم الأمر عامة دهره، ثمّ فی آخر ایامه کان اکثر ما یقرأ علیه المثالب، حضرته و رجل یقرأ علیه: انّ عمر رفس فاطمة حتی اسقطت بمحسن»(9).



سبل الهدی و الرشاد :

در باب نهم این کتاب که در مورد مناقب بانو فاطمه (سلام الله علیها) می‌باشد و در نوع شانزدهم آن، که اختصاص به فرزندان ایشان دارد، چنین می‌آید: «و قال لیث بن سعد رحمه الله تعالی: تزوج علی فاطمة رضی الله تعالی عنهما، فولد حسناً و حسیناً و مُحَسِّناً… مات محسن سقطا».(10)

و در باب دهم که در برخی از فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، در مورد دوم آمده: «و له من الولد الحسن و الحسین و محسن و زینب الکبری من فاطمة».(11)





1. شهرستانی، ابی الفتح محمد بن عبد الکریم (متوفی 548)، الملل و النحل، ج1، ص69ـ 70.

2. البته برخی عقاید نظام را به عنوان سخن شهرستانی نقل نموده بودند که این صحیح نمی باشد.

3. ابن شهر آشوب (متوفی558ه.ق)، مناقب آل أبی طالب، ج3، ص133.

4. ابن اثیر (متوفی630ه.ق)، الکامل فی التاریخ، ج3، ص397.

5. جوینی خراسانی، ابراهیم بن الموید بن عبد الله ابن علی بن محمّد (متوفی730ه‍.ق)، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و الائمه من ذریتهم، ج2، ص35.

6. الرفس: الضرب بالرجل، (جوهری، الصحاح، ج3، ص936)، ـ رفس، یرفس: رکض برجله فی الصدر (زبیدی، تاج العروس، ج8، ص309) ـ در کتب لسان العرب (ج6، ص100) و مجمع البحرین (ج4، ص76) و العین (ج4، ص246) نیز تعبیراتی همچون ضربه‌ی شدید با پا در سینه، استفاده شده و مرفس یعنی چیزی که گوشت با آن کوبیده می‌شود، از این جا می‌شود گفت که تعبیر به «رفس» چقدر می‌تواند دلخراش باشد.

7. سقط بالحرکات الثلاث: الولد الذی یسقط من بطن امه قبل تمام الحمل (مجمع البحرین، ج4، ص245) ؛ (لسان العرب، ج7، ص617) ؛ (العین، ج5، ص71و 72) ؛ (صحاح، ج3، ص1133)؛ از این تعابیر هم به راحتی می‌توان معنی مسلم سقط را فهمید و اینکه واژه‌ی مقابلی نبوده که بدان تفسیر شود و همه در توضیح آن از خود «سقط» استفاده کرده‌اند.

8. ذهبی، شمس الدین او عبد الله محمد بن احمد بن عثمان بن قایْماز، متوفی748ه.ق، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج1، ص139.

9. ذهبی، شمس الدین محمد (متوفی748ه.ق)، سیر اعلام النبلاء، ج15، ص578.

10. صفدی (متوفی746ه.ق)، الوافی بالوفیات،تحقیق احمد الارناؤوط و زکی مصطفی، ج6، ص15.

11. عسقلانی الشافعی،احمد بن علی ابن حجر ابوالفضل (متوفی 825ه.ق)، الاصابه، ج6، ص191، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ه.ق.


  • شیخ علی خدادادی

حضرت محسن علیه السلام در منابع عامه(بخش اول)



المعارف :

ابن قتیبه دینوری در عنوان «بنات علی رضی الله عنه» پس از بیان نام زینب کبری و ام کلثوم و شوهران آنها و همچنین سایر دختران حضرت، به سراغ فرزندان پسر ایشان رفته و می‌نویسد: «و أمّا محسّن بن علیّ فهلک و هو صغیر.»(1)



انساب الأشراف :

بلاذری تحت عنوان «فاطمه» در کتاب خود نگاشته است: «و تزوجها علی بن ابی طالب علیهما السلام بالمدینة و سنة اثنتین، فولدت له الحسن و الحسین و محسّنا درج(2) صغیراً… فولدت فاطمة لعلیّ الحسن و تکنی ابا محمد و الحسین و تکنی ابا عبد الله و مُحَسِّناً مات صغیرا… عن ابی اسحاق أن علیّاً قال: لمّا ولد الحسن سمیته حرباء، فجاء النبی صلی الله علیه و سلم، فقال: أرنی ابنی، ما سمیتموه؟ قلنا: حرباء، فقال الحسن؛ فلما ولد الحسین سمیناه حربا، فجاء النبی صلی الله علیه و سلم، فقال: أرونی ابنی، ما سمیتموه؟ قلنا: حرباء، فقال هو الحسین؛ ثم لما ولد الثالث، جاء فقال: أرونی ابنی، ما سمیتموه؟ قلنا: حرباء، قال هو محسن، انما سمیتهم باسماء ولد هارون: شبّر و سبّیر و مُشبّر.»(3)

چنین روایاتی، با وجود اینکه دلالت بر به دنیا آمدن فرزندی به نام محسن آنهم در زمان رسول اکرم دارد، ولی لااقل اصل وجود چنین فردی را ثابت می‌کند و مانع اشکال برخی بر عدم وجود چنین فرزندی می‌شود.



تاریخ طبری :

طبری نیز در کتاب تاریخ خود پس از بیان مطالبی در مورد امیرمؤمنان (علیه السلام) و ذکر تعداد همسر و فرزندان ایشان، و اینکه این حضرت تا چه حدّی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) علاقه داشتند، می‌نویسد: «و کان لها منه من الولد الحسن و الحسین و یذکر أنه کان لها منه ابن آخر یسمی محسنا، توفی صغیراً».(4)



مروج الذهب :

«ذکر اسماء ولد علی بن أبی‌طالب رضی الله عنه:

اسماء ولد علی و امهاتهم: الحسن و الحسین و مُحَسِّن و ام‌کلثوم الکبری و زینب الکبری، امّهم فاطمة الزهراء بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله).»(5)



اثبات الوصیة :

مسعودی در کتاب دیگر خود یعنی اثبات الوصیه، به طور صریح وقایع را نقل می‌کند: «فهجموا علیه و احرقوا بابه و استخرجوه منه کرهاً، و ضغطوا سیدة النساء بالباب حتی اسقطت محسناًََ».(6)

نقی الدین سبکی در کتاب «الطبقات الشافعیة» نام وی را در زمره‌ی علمای شافعی مذهب ذکر می‌کند و به همین جهت می‌توان اشکال شیعه بودن وی را رد نمود؛ که جای بحث آن نیست.(7)



الامامة و الخلافة :

باید گفت که ظاهراً در شیعه یا سنی بودن مقاتل بن عطیة (نویسنده کتاب الامامة و الخلافة) اختلاف وجود دارد و از این مسأله که بگذریم، وی می‌گوید: «ابابکر بعد از آنکه با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه‌ی علی و زهرا (سلام الله علیهما) فرستاد. عمر هیزم را در خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید؛ آن هنگام که فاطمه پشت در آمد، عمر و یارانش جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه‌ی آن حضرت فرو رفت و (بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتادند تا آنکه از دنیا رفتند.»(8)



الحاوی للفتاوی :

سیوطی نوشته است: «فاطمة الزهراء رضی الله عنها، رزقت من الأولاد خمسة : الحسن، و الحسین، و محسن، و أم کلثوم، و زینب، فأما محسن فدرج سقطاً».(9)



البدء و التاریخ :

«… فولد له الحسن سنة ثلاث من الهجرة و علقت بالحسین و کان بین العلوق و الوضع خمسون یوماً و ولدت له محسنا و هم الذی تزعم الشیعة أنها أسقطته من ضربة‌ عمر و کثیر من اهل الآثار لا یعرفون محسنا».(10)

و در صفحه‌ی 75 از همین کتاب و در عنوان «الحسین بن علی رضی الله عنهما» آورده: «فأمّا محسن بن علی فانه هلک صغیرا».(11)



الملل و النحل :

«الحادیة عشرة (من عقائد نظام المعتزلی): میله إلی الرفض و وقیعته فی کبار الصحابة قال اولاً لا امامة الا بالنص و التعیین ظاهراً مکشوفاً و قد نص النبی صلی الله علیه و سلم علی علی رضی الله عنه فی مواضع و اظهر اظهاراً لم یشتبه علی الجماعة الا ان عمر کتم ذلک و هو الذی تولی بیعة أبی بکر یوم السقیفة و نسبه إلی الشک یوم الحدیبیة فی سؤاله الرسول علیه الصلاة والسلام حین قال ألسنا علی حق ألیسوا علی الباطل؟ قال: نعم، قال عمر: فلِمَ نعطی الدنیة فی دیننا؟ قال: هذا شک و تردد فی الدین و وجدان حرج فی النفس مما قضی و حکم و زاد فی الفریة، فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت الجنین من بطنها و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها و ما کان فی الدار غیر علی و فاطمة و الحسن و الحسین.»(12)




1. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب (متوفی بعد از 292ه.ق)، تاریخ یعقوبی، ج2، ص213

2. ابن قتیبه، ابو محمد عبد الله بن مسلم (متوفی276ه‍.ق)، ص211.

3. درج الشیء: هلک،: از بین رفت.

4. البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفی279ه.ق)، ج1، ص402.

5. طبری، محمد بن جریر (متوفی310ه.ق)، تاریخ طبری، ج5، ص153.

6. تاریخ الأمم و الملوک معروف به تاریخ طبری،

7. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین بن علی (متوفی346)، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اصغر داغر، ج3، ص63.

8. مسعودی، اثبات الوصیه، ص153، تحت عنوان حکایه السقیفه. برخی از مؤلفین احتمال شیعه بودن مسعودی را ذکر نموده‌اند.

9. سبکی، نقی الدین، الطبقات الشافعیه، ج3، ص456ـ457، شماره 225.

10. مقاتل بن عطیه (متوفی505 ه‍.ق)، الامامه و الخلافه، ص160 ـ 161.

11. سیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفی911ه‍.ق)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والأصول والنحو والإعراب وسائر الفنون،ج2، ص30.

12. مقدسی، مطهر بن طاهر،(متوفی507 ه‍.ق)، ج5، ص20؛ این بیان هیچ چیز را هم که ثابت نکند، لااقل پاسخیست برای کسانی که می‌گویند چنین مطلبی در تاریخ اصلاً نبوده و شیعه آن را اخیراً روایت کرده است.


  • شیخ علی خدادادی

یاعلی77


امام خمینی ره:

هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی را که از همه ی جوانب به او هجوم شده است و از همه ی قدرت های بزرگ برای او توطئه چیده اند،این توطئه ها را خنثی کند، الا همین مجالس عزا.

من امیدوارم که هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس بر پا باشد و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تاثیر دارد.

ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود.این انفجار در برکت همین مجالسی بود که همه ی کشور را،همه ی مردم را دور هم جمع می کرد و همه به یک نقطه نظر می کردند.این مساله را باید آقایان خطباء و ائمه جماعت و ائمه جمعه،درست بیشتر از آنقدر که من می دانم،برای مردم تشریح کنند تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم.ما یک ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بین بردیم.

منبع:صحیفه نور ج 16 ص 207


  • شیخ علی خدادادی

یا علی 71


:: پیامبران و ملائکه؛ آرزومندان زیارت

 

 محبّین سیدالشهداء ع همیشه آرزوى زیارت امام حسین علیه السلام را در دل دارند، ولى این آرزو صرفا در آنها منحصر نیست، بلکه حتى پیامبران الهى نیز شوق زیارت آن حضرت را دارند. از روایات فراوانى که در این باره وجود دارد، دو روایت را ذکر مى کنیم:

عن إسحاق بن عمّار قال: سمعت أبا عبداللّه علیه السلام یقول: لَیْسَ نَبیٌّ فی السّماواتِ [والأرض] إلاّ یَسْألُونَ اللّه تَعالى أنْ یَأْذَنَ لَهُمْ فی زیارَةِ الْحُسینِ علیه السلام فَفَوْجٌ یَنزِلُ وَفَوْجٌ یَصْعدُ[کامل الزیارات باب38 ص 220].

امام صادق علیه السلام فرموده اند: هیچ پیامبرى در آسمان ها نیست مگر اینکه از خداى سبحان درخواست کند به او اجازه ى زیارت امام حسین علیه السلام را بدهد. لذا همیشه گروهى در حال رفتن به زیارت و گروهى از پیامبران در راه بازگشت از زیارت مى باشند.

درباره شوقمندى ملائکه به زیارت آن حضرت نیز فرموده اند:

عن إسحاق بن عمّار عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: ما بَیْنَ قَبْرِ الْحُسینِ علیه السلام إلى السَّماءِ مُخْتَلَفُ الْملائکَة[ِکامل الزیارات باب 39 ص 224].

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: فاصله ى میان قبر امام حسین علیه السلام تا آسمان، گذرگاه و محل رفت وآمد فرشتگان است.

 

:: پاداش زیارت کربلا


در روایات، آمرزش گناهان زائر امام حسین علیه السلام و حتى شفیع واقع شدن او براى گناهکاران و امتیازاتِ بسیارى را که از این قبیل هستند، پاداش زائر آن حضرت دانسته اند:

عن الحسن بن علی الوشاء قال: قلت للرّضا علیه السلام: ما لِمَنْ زارَ قَبْرَ أحدٍ مِنَ الاْئمّةِ علیهم السلام؟ قالَ علیه السلام: لَهُ مِثْلُ مَنْ أتى قَبْرَ أبی عَبْداللّه علیه السلام ! قالَ: قُلْتُ: وَما لِمَنْ زارَ قَبْرَ أبی عَبْدِاللّه علیه السلام؟ قالَ علیه السلام: الْجَنَّةُ وَاللّه[بحار الأنوار ج 97 ص 124].

ابن وشاء مى گوید که روزى از حضرت امام رضا علیه السلام پرسیدم: خداى متعال به کسى که یکى از قبور اهل بیت علیهم السلام را زیارت کند چه پاداشى مى دهد؟ حضرت فرمودند: ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را عطا مى فرماید. پرسیدم: مگر اجر زیارت امام حسین علیه السلام چیست؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم بهشت است.

 

:: ثواب نمازهای ملائکه براى زوّار امام حسین علیه السلام است!

 

به غیر از فضاى روحانى و پر معنویتى که در آن مکان مقدس حاصل مى شود، زائر آن حضرت از پاداش آن عبادت ها بهره مى برد. به این روایت توجه کنید:

عن عنبسة عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: سمعته یقول: وَکَّلَ اللّه بِقَبْرِ الْحُسینِ بْنِ عَلیٍّ علیهماالسلام سَبْعینَ ألْفَ مَلَکٍ یَعْبُدُونَ اللّه عِنْدَهُ، الصّلاةُ الْواحِدةُ مِنْ صَلاةِ أحَدِهمْ تَعْدِلُ ألْفَ صَلاةٍ مِنْ صَلاةِ الآدَمِیّینَ، یَکُونُ ثَوابَ صَلاتِهمْ لِزُوّارِ قَبْرِ الْحُسینِ بْنِ عَلیِّ وَعَلى قاتِلِه لَعْنةُ اللّه وَالْمَلائکةِ وَالنّاسِ أجْمَعینَ أبَدَ الاْبِدینَ[کامل الزیارات باب 42 ص 235].

حضرت امام صادق علیه السلام مى فرمایند: خداى سبحان هفتاد هزار فرشته را بر قبر امام حسین علیه السلام گمارد تا در آنجا عبادت کنند. نماز هریک از این ملائکه با هزار نماز یک انسان برابر است، که ثواب نمازهایشان براى زائران حسین علیه السلام نوشته مى شود. لعنت خدا و ملائکه و آدمیان بر قاتل آن حضرت باد.

اهل بیت علیهم السلام همیشه و در هر حال شیعیان و دوستداران خود را به زیارت سیدالشهدا علیه السلام تشویق و ترغیب مى فرمودند، حتى در زمان هایى که زیارت ایشان خطر و ترس زیادى به همراه داشته است. 

عن معاویة بن وهب، عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: قال علیه السلام یا معاویة: لاتَدَعْ زیارَةَ قَبْرِ الْحُسینِ علیه السلام لِخَوْفٍ فَإنَّ مَنْ تَرَکَهُ رَأى مِنَ الْحَسْرةِ مایَتَمَنّى أَنَّ قَبْرَهُ کانَ عِنْدَهُ، أَما تُحِبُّ أَنْ یَرى اللّه شَخْصَکَ وَسَوادَکَ فِیمَن یَدْعو لَهُ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله وعَلیٌّ وَفاطِمَةُ وَالْأئمّةُ علیهم السلام؟ أما تُحِبُّ أَنْ تَکونَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ بِالْمَغفرةِ لِما مَضى وَیُغفَرُ لَهُ ذُنوبُ سَبْعینَ سَنَةً؟ أما تُحِبُّ أَنْ تَکونَ مِمَّنْ یَخرُجُ مِنَ الدُّنْیا وَلَیْسَ عَلیْهِ ذَنْبٌ یُتْبَعُ بِهِ؟ أَما تُحِبُّ أنْ تَکُونَ غَدا مِمّنْ یُصافِحُهُ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله[کامل الزیارات باب 40 ص 230]؟

حضرت امام صادق علیه السلام به ابن وهب فرمودند: به سبب ترس و هراس، زیارت امام حسین علیه السلام را ترک مکن، زیرا کسى که آن را ترک کند چنان حسرتى خواهد خورد که آرزو مى کند اى کاش قبر آن حضرت کنارش باشد و بتواند همیشه و همواره به زیارتش برود، آیا دوست ندارى خدا تو را در آن گروهى ببیند که رسول خدا صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و سایر ائمه علیهم السلام در حقشان دعا فرموده اند؟ آیا دوست ندارى از شمار کسانى باشى که به واسطه ى آمرزش لغزشهاى گذشته شان، نامه ى عملشان تغییر یافته و گناهان هفتاد ساله آمرزیده شود؟ آیا دوست ندارى از شمار کسانى باشى که از دنیا رفته اند بدون اینکه گناه در خور محاسبه اى در پرونده شان داشته باشند؟ آیا دوست ندارى از جمله کسانى باشى که رسول خدا صلى الله علیه و آله با آنها مصافحه مى فرمایند؟

 

:: روز قیامت روز رستگارى زائر امام حسین علیه السلام

 

آثار و فواید بسیارى براى زائران سیدالشهدا علیه السلام در روز قیامت بیان شده است که براى نمونه روایتى از امام محمد باقر علیه السلام نقل مى کنم:

عن زرارة قال: قُلتُ لِأَبی جَعْفَرٍ علیه السلام ما تَقولُ فیمَنْ زارَ أباکَ عَلى خَوْفٍ؟ قالَ علیه السلام: یُؤمِنُهُ اللّه یَوْمَ الْفَزعِ الأکْبَرِ وَ تَلَقّاهُ الْملائکةُ بِالْبشارَةِ وَیُقالُ لَهُ لاتَخَفْ وَلا تَحْزَنْ هذا یَوْمُکَ الّذی فیهِ فَوْزُکَ[کامل الزیارات باب 45 ص 242].

زراره مـى گـوید روزى به امام باقر علیه السلام عـرض کـردم: دربـاره کسى کـه با ترس و هـراس، جدّ شما را زیارت کند چـه مـى فـرمـایید؟ حضرت فرمودند: در روزى که روزِ هراس هولناک [روز قیامت] است، حق تعالى او را امان مى دهد و فرشتگان به وى بشارت داده مى گویند: مترس و محزون مباش، امروز همان روزى است که در آن رستگار مى شوى.

 

 

:: پیامبر صلى الله علیه و آله فریادرس زائر است!

 

آرى، رسول الله ص به زیارتِ زائر مى روند و او را محترم مى دارند.

عن المعلى بن أبی شهاب، قال: قال الحسین لرسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا أبتَاهُ مالِمَنْ زارکَ؟ فَقالَ رسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله: مَنْ زارَنی حَیّا أوْ مَیِّتا أوْ زارَ أباکَ أوْ زارَ أخاکَ أوْ زارکَ کان حَقّا عَلَیّ أنْ أزُورَهُ یَوْمَ الْقیامَةِ وَأُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنوبِهِ[کامل الزیارات باب 1 ص 40].

حضرت امام حسین علیه السلام از جدّ بزرگوارشان حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله سؤال نمودند: خداى سبحان به کسى که شما را زیارت کند چه چیزى عطا مى کند؟ پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که مرا در زمان حضور و زندگانى، و یا پس از حیاتم زیارت کند، یا پدر یا برادر یا خود شما را زیارت کند، من بر خود واجب مى دانم که روز قیامت او را زیارت و ملاقات کرده و از گناهانش رهایى اش بخشم.

 

:: حضرت زهرا علیهاالسلام و زائر امام حسین علیه السلام

 

بر اساس روایات موجود حضرت زهرا علیهاالسلام در کربلا حاضر مى شوند و براى آمـرزش گـناهـان زائـران امام حسین علیه السلام از خداى متعال طلب مغفرت مى نمایند.

عن داود بن کثیر، عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: إنّ فاطِمَةَ بِنْتَ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله تَحْضُرُ لِزُوّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَینِ علیه السلام فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنوبَهُمْ[کامل الزیارات باب 40 ص 231].

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: بى تردید حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نزد زائران قبر فرزندش حسین علیه السلام حاضر مى شود و براى گناهان ایشان طلب مغفرت مى کند.


  • شیخ علی خدادادی

یاعلی 60

:: زیارت امام حسین علیه السلام حقى است واجب

 

روایات بسیارى به این مطلب اشاره مى فرمایند، از آن جمله:

عن عبدالرحمن بن کثیر مولى أبی جعفر علیه السلام، عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرِهِ ثُمّ لَمْ یَزُرِ الحسَینَ بنَ عَلیٍّ علیه السلام لَکانَ تارکا حَقّا مِنْ حُقوقِ اللّه وَحُقوقِ رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله لأنَّ حَقَّ الحُسینِ علیه السلام فَرِیضةٌ مِنَ اللّه واجِبةٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ[کامل الزیارات باب 43 ص 122]؛ 


امام صادق علیه السلام مى فرمایند: هرگاه یک نفر از شماها تمام عمر خویش را حج به جاى آورد، ولى به زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام نرود، بى تردید یکى از حقوق خدا و رسول خدا صلى الله علیه و آله را ترک کرده است، به دلیل اینکه حق امام حسین علیه السلام فریضه اى است که بر همه ى مسلمانان واجب مى باشد.

باز در این باره روایت دیگری است که در آن، هم بر زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده است و هم به برخى فواید و آثار زیارت اشاره کرده است:

عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام قال: «مُرُوا شِیعتَنا بزیارةِ قبرِ الحُسینِ علیه السلام فإنَّ إتیانَهُ یَزیدُ فی الرِّزقِ وَیَمُدُّ فی الْعُمْرِ وَیَدْفَعُ مَدافِعَ السُّوءِ وَإتیانَه مُفْترَضٌ على کُلِّ مُؤمنٍ یُقِرُّ لِلْحُسَینِ بِالإمامةِ مِنَ اللّه[کامل الزیارات  باب 61 ص 151].

امام باقر علیه السلام مى فرمایند: شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین علیه السلام امر کنید، زیرا به زیارت آن حضرت رفتن موجب زیادى رزق و طول عمر مى گردد، و ضرر و زیان ها را دفع مى نماید. رفتن به زیارت امام حسین علیه السلام بر هر شخص با ایمانى، که به امامت آن حضرت از جانب خدا اقرار مى کند واجب است.

 

:: زیارت سیّدالشهدا علیه السلام بر مرد و زن واجب است


 مساله ی زیارت،شامل بانوان نیز مى شود و در روایات نیز به آن تصریح شده که در این مسأله بین مرد و زن هیچ تفاوتى نیست.

عن أمّ سعید الأحمسیة، عن أبی عبداللّه علیه السلام قالت: قال علیه السلام لی: یا أمَّ سعیدٍ، تَزورِینَ قَبْرَ الْحسینِ؟ قلْتُ: نَعَمْ. فَقالَ لی: زُوریهِ، فَإنَّ زِیارَةَ قَبْرِ الْحسینِ واجِبَةٌ عَلى الرِّجالِ وَالنِّساءِ[کامل الزیارات باب 43 ص 237].

أمّ سعید مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام از من پرسیدند: آیا به زیارت امام حسین علیه السلام مى روى؟ عرض کردم: بله. حضرت فرمودند: [آفرین]، او را زیارت کن، که بى تردید زیارت قبر امام حسین علیه السلام بر هر مرد و زنى واجب است.


:: ملائکه ى الهى به استقبال زائر آن حضرت مى آیند



زیارت کنندگان سیّد الشهدا علیه السلام به قدرى نزد خداى متعال شأن و منزلت دارند که خداوند تبارک و تعالی،ملائکه اى را به استقبال زوّار مى فرستد و هنگام خارج شدن ایشان از کربلا، آن ملائکه زائر امام حسین علیه السلام را بدرقه مى نمایند. 

عن أبان بن تغلب، قال: قال أبو عبداللّه علیه السلام: أَربَعةُ آلافِ مَلَکٍ عنْدَ قبْرِ الحُسینِ علیه السلام شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکونَهُ إلى یومِ الْقیامَةِ. رَئیسُهمْ مَلَکٌ یُقالُ لَهُ مَنصورٌ وَ لا یَزورُهُ زائرٌ إلاّ اسْتَقْبَلوهُ وَلا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إلاّ شَیَّعوهُ وَلا یَمْرَضُ إلاّ عادوهُ، وَلا یموتُ إلاّ صَلّوا عَلیْهِ [وَعَلى جَنازَتِهِ] وَاسْتَغْفَروا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ[کامل الزیارات باب 41 ص 232].

امام صادق علیه السلام مى فرمایند: چهار هزار ملک ژولیده موى و خاک آلود نزد قبر و بارگاه حضرت سیّدالشهداء علیه السلام تا روز قیامت گریه مى کنند که رئیس ایشان ملکى است به نام منصور. هیچ زائرى به زیارت آن حضرت نمى رود مگر آنکه، این فرشته ها به استقبال او مى روند و هیچ زائرى آن حضرت را وداع نمى کند مگر اینکه او را بدرقه مى کنند و هیچ زائرى بیمار نمى شود مگر اینکه به عیادت او حاضر مى شوند و هیچ زائرى از دنیا نمى رود، مگر اینکه بر او درود مى فرستند و بر بدن او نماز مى خوانند و براى گناهان او طلب مغفرت مى نمایند.



  • شیخ علی خدادادی

یا علی 59


1- کامل بهایی ج 2 ص 179

2- ابصار العین ص 386

3- وسیلة الدارین ص 393-394

4- ذریعة النجاة فی مقتل الحسین ص262-263

5- منتخب التواریخ ص388

6- کشف الغمة ج 2 ص 216

7- العوالم جلد الامام الحسین( ع) ص 331

8- اعیان الشیعة ج 7 ص 34

9- نفس المهموم ص456-457

10- کتاب المنن لعبد الوهاب احمد الشافعی 

11- معالی السبطین ج 2 ص 170

12- شرح احقاق الحق ج 11 ص 451 و 633 و ج 26 ص 287 و ج 27 ص 466

13- اللهوف ص 141

14- الوقائع و الحوادث ج 3 ص 192 و ج 5 ص 70 و 85

15- سوگنامه آل محمد( ع) ص 341

16- ثمرات الحیاة ج 2 ص 38

17- مختصر تاریخ دمشق ج9ص174

18- رقیه (س) ص 26

19- زینب (س) فروغ تابان کوثر ص370

20- تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء (ع )ص 685

21- اسرار الشهداء ص406

22- منتهی الآمال ج1ص890-891

23- ریاحین الشریعة ج 3 ص 309-312 و ج 4 ص 254

24- تاریخ و اماکن سوریه ص 69

25- تراجم اعلام النساء ج 2 ص 103

26- أعلام النساء المؤمنات ص 350

27- ینابیع المودة ص 346

28- دائرة المعارف تشیع ج 8 ص 313-314

29- دائرة المعارف الإسلامیة الشیعیة ج 1 ص 25

30- سحاب رحمت ص 743-757

31- اجساد جاویدان ص 59-68

32- مقتل مقدم

33- ریاض القدس

34- أنوار الشهادة

35- مهیج الأحزان

36- الدمعة الساکبة

37- سیاه پوشی در سوگ ائمه نور

38- مبکی العیون(سرگذشت حضرت رقیه س)

39- السیدة الرقیة(س)

40- ستاره درخشان شام

41- ناسخ التواریخ

42- سرگذشت جانسوز حضرت رقیه(س)

43- حضرت رقیه س(شیخ علی فلسفی) 44- تذکرة الشهداء 

45- عرشیان خاک نشین

46- مصباح الحرمین

47- وقائع عاشوراء

48- مقتل الحسین ع(بحر العلوم)

49- موسوعة الإمام الحسین علیه السلام

50- موسوعه کربلاء

51- از مدینه تا مدینه

و...

گرد آوری:شیخ علی خدادادی


  • شیخ علی خدادادی


ذکر شهادت سید الشهداء ع سیصد سال قبل از بعثت رسول الله ص(از منابع اهل سنت)


2874 حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمی ثنا محمد بن غورک ثنا أبو سعید التغلبی عن یحیی بن یمان عن إمام لبنی سلیم عن أشیاخ له غزوا الروم فنزلوا فی کنیسة من کنائسهم فقرأوا فی حجر مکتوب:

أیرجوا معشر قتلوا حسینا شفاعة جده یوم الحساب

فسألناهم منذ کم بنیت هذه الکنیسة قالوا قبل أن یبعث نبیکم بثلاث مائة سنة قال أبو جعفر الحضرمی وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورک ثم سمعته من محمد بن غورک

المعجم الکبیر الطبرانی ج3/ص124


با روم می جنگیدیم پس به یکی از کلیساهای ایشان وارد شدیم .پس در آن سنگی بود که روی آن نوشته شده بود :

آیا امتی که حسین را می کشند شفاعت جد او را در روز قیامت امید دارند؟


وروینا أن صخرة وجدت قبل مبعث النبی صلی الله علیه وسلم بثلاث مائة سنة وعلیها مکتوب بالیونانیة

أیرجو معشر قتلوا حسینا

التبصرة ابن جوزی ج2/ص17


به ما خبر داده شد که صخره ای در بیت المقدس سیصد سال قبل ازبعثت رسول خدا پیدا شده است که بر روی آ ن با زبان سریانی نوشته شده بوده است :

آبا امتی که حسین را می کشند ...

شبیه این دو روایت در کتب ذیل آمده است :

تهذیب الکمال ج6/ص442 بغیة الطلب فی تاریخ حلب ج6/ص2653 صبح الأعشی فی صناعة الإنشا ج13/ص234 الخصائص الکبری سیوطی ج1/ص63 و...


طبق اقرار برخی علمای اهل سنت حاکم نیشابوری هم شبیه این روایت را (در مورد وجود نوشته ای با این اشعار) با اضافه ای در کتاب امالی خویش آورده است اما متاسفانه اکنون این روایت در کتاب وی یافت نمی شود وآن اضافه این است که علاوه بر بیت مذکور در آن نوشته نام ابراهیم خلیل الله ( ظاهرا به عنوان نویسنده) موجود بوده است .


حدیث أنس أن رجلا من أهل نجران احتفر حفیرة فوجد فیها لوحا من ذهب فیه مکتوب :

اترجو أمة قتلت حسینا شفاعة جده یوم الحساب

وکتب ابراهیم خلیل الله فجاؤا باللوح إلی رسول الله فقرأه ثم بکی وقال من آذانی وعترتی لم تنله شفاعتی حا فی أمالیه

تنزیه الشریعة علی بن محمد بن علی بن عراق الکنانی ج1/ص409


روایت انس که شخصی از اهل نجران گودالی می کند پس در آن لوحی از طلا پیدا کرد که در ان نوشته بود آیا امتی که .... ونوشته بود ابراهیم خلیل الله ،پس این لوح را به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آوردند . پس آن را خواند و گریه نمود .سپس فرمود هرکس که من را اذیت کند و خانواده ام را ،شفاعت من به وی نخواهد رسید - حاکم در کتاب امالی -


  • شیخ علی خدادادی


دستور حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به شیعه و سنیبرای برگزاری نوحه خوانی برای امام حسین علیه السلام


قال ابن عبد الرحیم حدثنی الخالع قال کنت مع والدی فی سنة ست وأربعین وثلاثمائة وأنا صبی فی مجلس الکبوذی فی المسجد الذی بین الوراقین والصاغة وهو غاص بالناس وإذا رجل قد وافى وعلیه مرقعة وفی یده سطیحة ورکوة ومعه عکاز وهو شعث فسلم على الجماعة بصوت یرفعه ثم قال أنا رسول فاطمة الزهراء صلوات الله علیها فقالوا مرحبا بک وأهلا ورفعوه فقال أتعرفون لی أحمد المزوق النائح فقالوا ها هو جالس فقال رأیت مولاتنا علیها السلام فی النوم فقالت لی امض إلى بغداد واطلبه وقل له نح على ابنی بشعر الناشىء الذی یقول فیه :

بنی أحمد قلبی لکم یتقطع    بمثل مصابی فیکم لیس یسمع  

وکان الناشىء حاضرا فلطم لطما عظیما على وجهه وتبعه المزوق والناس کلهم وکان أشد الناس فی ذلک الناشىء ثم المزوق ثم ناحوا بهذه القصیدة فی ذلک الیوم إلى أن صلى الناس الظهر وتقوض المجلس وجهدوا بالرجل أن یقبل شیئا منهم فقال والله لو أعطیت الدنیا ما أخذتها فإننی لا أرى أن أکون رسول مولاتی علیها السلام ثم آخذ عن ذلک عوضا وانصرف ولم یقبل شیئا 

معجم الأدباء ، ج 4 ، صص 149-150.


خالع گفت در سال 346 من خردسال بودم ، با پدرم به مجلس کبوذی محدث که در مسجدی بین بازار کتابفروشها و زرگرها منعقد مى شد، رفتیم ، مجلس پر بود ، ناگهان مردى از راه رسید : قبائى پر وصله به تن داشت ، در یک دست مشک آب و انبان غذا و به دست دیگرش چوبدستى بود، با صدای بلند سلام کرد و گفت : من فرستاده فاطمه زهرا سلام الله علیها هستم . گفتند : خوش آمدى و او را گرامی داشتند. گفت : مى توانید احمد مزوق نوحه خوان را به من معرفى کنید ؟ گفتند : آرى همین است که اینجا نشسته . گفت : خاتونم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در خواب دیدم ، فرمود : راهى بغداد شو و احمد را بجوی و به او بگو که برای فرزندم (حسین علیه السلام ) با شعر (علی بن عبدالله بن وصیف) ناشى نوحه سرائى کند ، آنجا که مى گوید : 

اى زادگان احمد! جگرم در ماتم شما از هم گسیخت

آنچه در این ماتم بر دل من رسید، در مورد هیچ کسی شنیده نشده

 ناشى در آن مجلس حاضر بود ، محکم به صورت خود زد، و به دنبال او احمد مزوق و سایرین همه لطمه بر صورت نواخته ، گریه را سر دادند . از همه بیشتر ناشى و بعد از او مزوق متأثر شده بودند ، بعد با این قصیده نوحه سرائى کردند تا ظهر شد و مجلس تمام شد و مردم پراکنده شدند. هر چه کوشش کردند که آن مسافر از راه رسیده ، هدیه ای قبول کند ، قبول نکرد. گفت : بخدا سوگند اگر تمام دنیا را به من بدهند ، نخواهم گرفت ، روا نمى دانم که پیغام آور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشم و در مقابل آن پول بگیرم ، فرستاده حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها رفت و چیزى نپذیرفت .

معجم الأدباء ، ج 4 ، صص 149-150.


  • شیخ علی خدادادی