کرامات امام جواد علیه السلام در منابع شیعه ( بخش اول )
فرستادن شخصی از سامرا به بیت المقدس با طی الارض
امام علیه السلام شخصی را با «طی الارض» به بیت المقدس می فرستند:
قال أبو جعفر: حدثنا أبو عمر هلال بن العلاء الرقی، قال: حدثنا أبو النصر أحمد بن سعید، قال: قال لی منخل بن علی: لقیت محمد بن علی (علیه السلام) بسرمنرأى فسألته النفقة إلى بیت المقدس فأعطانی مائة دینار ثم قال لی: أغمض عینیک. فغمضتهما، ثم قال: افتح. فإذا أنا ببیت المقدس تحت القبة، فتحیرت فی ذلک
منخل گوید: در سامرا محمد بن علی الجواد علی السّلام را ملاقات کردم. از ایشان تقاضای خرج راه برای سفر به بیت المقدس نمودم. حضرت صد دینار به من عطا فرمودند سپس به من فرمود چشمانت را ببند من نیز چشمم را بستم امام به من فرمود چشمت را باز کن چشم را باز کرده و دیدم در بیت المقدس زیر قبه هستم از این جریان متحیر شدم
طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص399 بعثت - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق.
شفای نابینا
طبری روایتی را نقل میکند که زنی فرزند نابینای خود را نزد امام جواد علیه السلام آورد و آن حضرت دست خود را بر او کشید و او شفا یافت:
قال أبو جعفر حدثنا أبو محمد عبد الله بن محمد قال قال لی عمارة بن زید: رأیت امرأة قد حملت ابنا لها مکفوفا إلى أبی جعفر محمد بن علی علیه السلام فمسح یده علیه فاستوى قائما یعدو کأن لم یکن فی عینه ضرر.
عماره بن زید میگوید: زنی فرزندش را که به کوری مبتلا بود نزد امام جواد علیه السلام آورد آن حضرت دست مبارک را بر او کشید و او بینا شد.
الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفای قرن پنجم)، دلائل الامامة، ص 400، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیة - مؤسسة البعثة، ناشر: مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، قم، چاپ: الأولى1413
روایت دیگری را نیز «ابن حمزه طوسی» درباره شفا دادن نابینا، این چنین نقل میکند:
عن محمد بن میمون أنه کان مع الرضا علیه السلام بمکة قبل خروجه إلى خراسان قال قلت له إنی أرید أن أتقدم إلى المدینة فاکتب معی کتابا إلى أبی جعفر ع فتبسم و کتب و صرت إلى المدینة و قد کان ذهب بصری فأخرج الخادم أبا جعفر ع إلینا فحمله فی المهد فناولته الکتاب فقال لموفق الخادم فضه و انشره ففضه و نشره بین یدیه فنظر فیه ثم قال لی یا محمد ما حال بصرک قلت یا ابن رسول الله اعتلت عینای فذهب بصری کما ترى قال فمد یده فمسح بها على عینی فعاد إلی بصری کأصح ما کان فقبلت یده و رجله و انصرفت من عنده و أنا بصیر
محمد بن میمون میگوید: قبل از رفتن امام رضا علیه السلام به خراسان، در مکه در محضر ایشان بودم. عرض داشتم آقا من تصمیم دارم به مدینه بروم نامهاى بنویسید تا براى حضرت جواد علیه السلام ببرم، امام علیه السلام لبخندى زد و نامهاى نوشت. به مدینه آمدم در حالی که آن وقت نابینا بودم. خادم امام جواد، حضرت را که در گهواره بود آورد نامه را تقدیم کردم به موفق فرمود نامه را بگشا باز کرد و مقابل ایشان گرفت در نامه نگاه کرد بعد به من فرمود چشمت چطور است. عرض کردم چنانچه ملاحظه میفرمائید به درد چشم مبتلا شدم و نابینا شده ام در این موقع دست دراز کرد و بر چشمم کشید بیناییم برگشت از قبل نیز بهتر و سالم تر شد دست و پایش را بوسیدم و با چشم بینا از خدمتش مرخص شدم.
ابن حمزة الطوسی، الثاقب فی المناقب، ص 525، تحقیق : نبیل رضا علوان، چاپ : دوم، سال چاپ : 1412هـ.ق، ناشر : مؤسسة أنصاریان للطباعة والنشر - قم المقدسة.
شفای ناشنوا
ابن شهر آشوب روایتی را نقل میکند که شخص ناشنوا با عنایت امام جواد علیه السلام شفا پیدا کرد:
ابو سلمة قال دخلت على أبی جعفر ع و کان بی صمم شدید فخبر بذلک لما أن دخلت علیه فدعانی إلیه فمسح یده على أذنی و رأسی ثم قال اسمع و عه فو الله إنی لأسمع الشیء الخفی عن أسماع الناس من بعد دعوته
ابو سلمه گفت خدمت حضرت جواد رسیدم. مدتى بود گوشهایم ناشنوا شده بود و چیزى را نمیشنید وقتى وارد شدم ایشان از این ناراحتى من اطلاع داشت. مرا پیش خواند دست بر گوش و سرم کشیده فرمود بشنو و حفظ کن. به خدا قسم پس از دعاى آن جناب دیگر صداهاى خیلى آرام را هم میشنوم
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4 ، ص390، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق.